زیگموند فروید

نظریه فرویدی:

نظریه روانکاوی یا روان تحلیل گری (psychoanalytic) رویکرد رادیکال جدیدی را در تحلیل و درمان رفتارهای نابهنجار پایه گذاری کرد. رویکردهای پیشین تنها به بررسی فیزیولوژیکی نابهنجاری (abnormality) پرداخته و به کمتر به رفتارها توجه داشتند. آن چه منجر به تمایز نظریه فروید با نظریه های پیشین شد، باور به این اصل بود که رفتارهای نوروتیک یا روان رنجورانه اتفاقی و یا بی معنا نیستند بلکه هدفمند و بر اساس قانون و دلیل هستند. بنابراین با جستجو به دنبال هدف و دلیل اصلی الگوهای رفتار نابهنجار، روانکاو یا روان تحلیل گر قادر به درک رفتار هدفمند و معنادار بیمار می شد.

مرحله پیش ادیپی

به عقیده فروید تمامی انسان ها با غرایز مشخص و یکسانی نظیر تمایل ذاتی برای ارضای نیازهای بیولوژیکی غذا، خانه و دمای مناسب به دنیا می آیند. از نظر فروید ارضای این نیازها هم ناشی از تجربه است و هم منجر به ایجاد احساسی از رضایت می شود که فروید آن را جنــــســـــی می داند. بنابراین بر طبق نظریه فروید هنگامی که کودک سینه مادرش را ، رضایت ذاتی این عمل را کشف کرده و نخستین جرقه های جنسیت زده می شود. بنابراین کودک منطقه ای اروتوژنیک را می یابد که بعدها ممکن است با مکیدن انگشت و یا بوسیدن دیگربار فعال شود. در طی این برهم کنش ذاتی با مادر _ فردی که کودک به او وابسته است _ سائق جنــسـی پدیدار می گردد.

در طی مراحل نخستین رشد در دوران کودکی، مناطق اروتوژنیک دیگر پدید می آیند. مرحله دهانی، با سائق ایجا اتحاد میان جسم خارجی و دهان مرتبط است. پس از آن مرحله مقعدی پدیدار می گردد که طی آن کودک نخست از دفع و سپس از نگه داری مدفوع خود لذت می برد. فروید این لذت را سادیستی می داند چرا که کودک به لذت نهفته در دفع و تخریب پی می برد. مرحله مقعدی همچنین با تمایل به نگهداری و مالکیت ارتباط دارد و کودک در نیمه دوم این مرحله تمایل به نگهداری مدفوع خود داشته و از آن لذت می برد.

مرحله بعدی که کودک به آن وارد می شود، مرحله آلـــ تـــی که سائق جنسی ( لیبیدو) بر این بخش متمرکز می شود. ( مراحل رشد در نظریه فروید با حرکت لیبیدو از یک نقطه از بدن به نقطه ای دیگر از یکدیگر متمایز می شوند). فروید از این مرحله تحت عنوان فالیک استفاده کرده و نه جنــیتال ( به دلایل مشخص از کلمات انگلیسی استفاده شده است و نه کلمات فارسی) چرا که در نظریه روانکاوی فروید تنها عضو مردانه معنادار و با اهمیت است. آن چه در این فرایند رخ می دهد ساختاریابی تدریجی سایق لیبیدویی است، با این حال همچنان این سائق بر بدن خود کودک متمرکز است.

فروید در این مرحله کودک را هرج و مرج طلب، سادیستی، پرخاشگر، خود محور و به شدت لذت جو می داند. کودک همچنین به هویت یابی جنسیتی دست نیافته. بدین معنا که گرچه سائق جنســی در او شکل گرفته است، با این حال تمایزی میان مرد و زن قائل نیست.

عقده ادیپ: هویت یابی جنسـیتی موضوع

عقده ادیپ در مرکز نظریه رشد دوران کودکی زیگموند فروید قرار دارد. بر اساس نظریه ی فروید رابطه نزدیک کودک با مادر ، به عنوان موضوع اصلی عشق منجر به تمایل به اتحاد کامل با مادر می شود. دختران که به طرز مشابهی به مادر دلبستگی دارند _ و این دلبستگی تمایل به جنس موافق به شمار می آید_ لیبیدوی خود را به سوی پدر هدایت می کنند. این رابطه سه نفره با والدین منجر به ایجاد نقش رقیب برای کودک ( با والد جنس مخالف) می گردد.

سرانجام کودک به دلیل ترس از اخته شدن توسط پدر (ترس اختگی) از تمایل خود به مادر دست می کشد ( این ترس بدین دلیل است که در تصور کودک، زنان اخته شده اند و او از این موضوع هراس دارد که اگر از تمایل خود دست نکشد، او نیز به چنین سرنوشتی دچار خواهد شد). بنابراین کودک تمایل خود را سرکوب کرده، خود را با قواعد دنیای واقعی وفق داده و منتظر روزی می ماند که خود مرد خانواده شود. بدین طریق کودک خود را شبیه به پدر کرده و با نقش سمبلیک مردانه، نقش گزینی می کند.

مسیر دختران در دوره ادیپی ( دوران عقده ادیپ ) کمی پیچیده تر است. در تصور دختر، او اخته شده و در نتیجه در درجه دوم قرار دارد، بنابراین او از مادرش که مشابه او اخته شده است، دور شده و سعی در اغوای پدر خواهد داشت. پس از این که در این کار موفق نمی شود، به سوی مادر بازگشته و نقش زنانه خود را می پذیرد. با این حال او همواره در رشک داشتن خواهد ماند.

ناخودآگاه:

ناخودآگاه بخشی از ذهن است که در خارج از مرزهای مبهم و متخلخل خودآگاهی قرار دارد و در اثر سرکوب امیال و رخدادهایی به وجود می آید که حضورشان در خودآگاه آسیب زا و یا آزار دهنده بوده است ( البته تمامی آن چه که در ناخودآگاه وجود دارد سرکوب شده نیست و ناخودآگاه موارد دیگری را نیز در بر می گیرد. با این حال سرکوب، مکانیزم دفاعی اصلی من (ego) در مقابل فروپاشی است). از نظر فروید میان سرکوب و والایش تفاوت وجود دارد. والایش مکانیزمی است که طی آن فرد غرایز خود را به سوی اهدافی که از نظر اجتماعی پذیرفته شده هستند، تغییر جهت می دهد. در نهایت از نظر فروید ناخودآگاه است که واسط تجربه های دوران کودکی و رفتارهای بزرگسالی است.

نهاد، من و فرامن

نهاد (Id) منبع ذاتی، بیولوژیکی و ناخودآگاه غرایز، سائق ها و تکانه های غیر منطقی است که از بدو تولد در فرد وجود دارد. من (Ego) از نهاد سرچشمه می گیرد و در اثر تقابل میان نهاد و دنیای خارجی به وجود می آید. من در اثر فشارهای خارجی و غیر زیستی ای ( اجتماعی و خانوادگی) که به رشد زیستی فرد ( و نهاد ) وارد می شود به عنوان میانجی بین خواسته های نهاد و فشارها و قواعد اجتماع به وجود می آید.

بنابراین من جنبه متغیری از فرد است که به عنوان نوعی مرکز تصمیم گیری عمل کرده و ارتباط فرد با خواسته های درونی و بیرونی را بر اساس آن چه فروید فرایند ثانوی می خواند، سازماندهی می کند. من (ego) خواسته های بیولوژیکی و غریزی و سائق های نهاد را که توسط فرایند نخستین کنترل می شوند و مخرب هستند را با محدودیت های اجتماعی که فرامن (super ego) دیکته می کند پیوند می دهد ( فرامن مجموعه ای از قواعد و محدودیت های اجتماعی است که درونی شده اند). در صورتی که من در رشد یافته و بلوغ یافته باشد، خواسته های نهاد و فرامن در کنار یکدیگر بدون فروپاشی شخصیت فرد به اجرا درخواهد آمد و ارضا خواهد شد.

درمان با استفاده از روانکاوی شامل آزادسازی رویاها و ترس های سرکوب شده چه از نظر احساسی و چه از نظر فکری و منطقی است. این فرایند شامل انتقال و تبادل می شود. به عنوان مثال فرد عقاید و احساساتی را که به پدر و مادرش دارد را نسبت به تحلیل گر ( روانکاو ) فرافکنی و یا انتقال می دهد. دستیابی به این موارد سرکوب شده از طریق روش هایی نظیر تفسیر رویا صورت می گیرد. در تفسیر رویا محتوای آشکار رویا به عنوان بازنمودی سمبولیک از مفاهیم نهفته و مخفی در نظر گرفته می شود که روانکاو می بایست دست به تفسیر و رمزگشایی آن بزند. خودسانسوری فرد سبب می شود تا خواسته های او تبدیل به این تصاویر و مفاهیم سمبولیک شود.

انتقادها به نظریه روانکاوی فروید:

1. فرضیه های فروید نه قابل اثبات و ابطال پذیر هستند، در حالی که نظریه علمی می بایست ابطال پذیر باشد.

2. نظریه فروید مردمحور است و به طور برابر به زنان نپرداخته است.

3. این نظریه بیش از حد بر نقش جــنســــیت در تجربیات و رشد روانی تاکید کرده است.