احتمالا تا کنون بارها تجربه مواجهه با رویدادی استرس زا و یا تهدید آمیز را داشته اید. ممکن است در این شرایط احساس خشک یا میخکوب شدن، سرخ شدن چهره و یا احساس گرم شدن را تجربه کرده باشید. همچنین اگر در این وضعیت از توان بدنی خود استفاده کرده باشید، حتما متوجه افزایش شدید و غیر منتظره آن شده اید. ممکن است همواره تجربه مطلوبی در این شرایط نداشته باشید. قطعا تجربه بیان جملاتی در هنگام عصباتیت را داشته اید که بعدها از آن پیشیمان شده اید. اتفاقی که در زبان عامه به آن نرسیدن خون به مغز می گویند! آن چه در این شرایط روی می دهد واکنش جنگ و گریز (fight or flight) در بدن است که در طی هزاران سال در طول تکامل، در انسان شکل گرفته و منجر به حفظ بقای انسان و پشت سر گذاشتن تهدیدات شده است.

جنگ و گریز 3

 پاسخ جنگ و گریز که پاسخ استرس حاد _acute stress response_ نیز نامیده می شود برای نخستین بار توسط والتر کانن در دهه 1920 معرفی شد. بر اساس نظریه کنان حیوانات با فعال سازی شدید دستگاه اعصاب سمپاتیک به خطراتی که آن ها را تهدید می کند واکنش نشان می دهند. بعدها دانشمندان دریافتند که واکنش جنگ و گریز بخشی از نشانگانی است که ارگانیزم برای مقابله با استرس به کار می گیرد.

هنگامی که با محرکی مواجه می شویم، مغز ما در مورد تهدیدآمیز بودن موقعیت قضاوت می کند. این قضاوت بر پایه ورودی های حسی و تجربیات پیشین ما صورت می گیرد. در صورتی که مغز به این نتیجه برسد که موقعیت پیش روی ما تهدید آمیز است، فعالیت هیپوتالاموس  افزایش می یابد. هیپوتالاموس بخشی است که تقریبا در میانه ی مغز قرار دارد.

هیپوتالاموس برای ایجاد پاسخ جنگ و گریز دو سیستم مختلف را فعال می کند. نخست دستگاه اعصاب سمپاتیک و دوم دستگاه قشری آدرنال. دستگاه اعصاب سمپاتیک همان طور که از نامش پیداست از طریق مسیر عصبی منجر به واکنش بدن می شود و دستگاه قشری آدرنال این تغییرات را از طریق جریان خون عمل می کند. تاثیرات این دو سیستم در کنار یکدیگر منجر به پاسخ جنگ و گریز می شود.

 

قشر آدرنال:

هیپوتالاموس با آزادسازی CRH یا هورمون رهاساز کورتیکوتروپین بر روی غده ی هیپوفیز تاثیر می گذارد و در نتیجه غده ی هیپوفیز میزان قابل توجهی از هورمون ACTH (آدرنوکورتیکوتروپیک هورمون) را آزاد می کند. ACTH وارد جریان خون شده و به سوی قشر آدرنال حرکت می کند. در نهایت قشر آدرنال بیش از 30 هورمون مختلف را به منظور آماده سازی بدن برای مقابله با خطر ترشح می کند.

 جنگ و گریز 2

دستگاه اعصاب سمپاتیک:

هنگامی که فردی در شرایط نرمال و به دور از خطر و استرس قرار دارد، شلیک نورون ها در هسته های لکوس سرولئوس (locus ceruleus) در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد. هنگامی که محرکی توسط مغز ادراک می شود، میزان شلیک نورون ها در این هسته ها افزایش می یابد و در نتیجه فرد نسبت به محیط اطراف گوش به زنگ و حساس می شود.

در صورتی که مغز محرک ادارک شده را تهدید آمیز بداند، میزان شلیک نورونی در لوکوس سرولئوس به شدت افزایش می یابد و منجر به فعالیت اعصاب سمپاتیک در دستگاه عصبی خودمختار می شود. فعال شدن دستگاه اعصاب سمپاتیک سبب آزاد سازی نوراپی نفرین یا همان نورآدرنالین شده و این آزادسازی نیز منجر به تغییراتی نظیر افزایش ضربان قلب و تنفس، انقباض رگ های خونی و انقباض و سفت شدن عضلات می شوند. این تغییرات بدن را برای دو کنش اساسی جنگ و یا گریز آماده می سازد، اعمالی که در طول تاریخ بشر منجر به حفظ بقای انسان و گریز از خطرات شده است.

جنگ و گریز4

افزایش آدرنالین، نورآدرنالین و سایر هورمون ها و در نهایت واکنش جنگ و گریز شامل تغییرات زیر است:

  • ضربان قلب و فشار خون افزایش می یابند
  • مردک چشم ها گشاد می شود تا نور ورودی به چشم افزایش یابد
  • رگ های موجود در پوست تنگ شده و خون رسانی به عضلات اساسی افزایش می یابد. تنگ شدن رگ های پوست صورت سبب گرم شدن و سرخ شدن صورت می شود که اتفاقی متداول هنگام عصبانیت و خشم است.
  • سطح گلوکوز خون افزایش می یابد
  • عضلات منقبض می شوند و انرژی آن ها با ازدیاد آدرنالین و گلوکوز افزایش می یابد
  • عضلات صاف بدن به حالت استراحت می روند تا اکسیژنی که به ریه ها می رسد افزایش یابد
  • دستگاه های کم اهمیت _ با توجه به موقعیت_ نظیر دستگاه گوارش و سیستم ایمنی بدن فعالیت خود را به شدت کاهش می دهند تا انرژی بدن اختصاصا در اختیار عملکردهای ضروری جنگ و گریز قرار گیرد
  • تمرکز بر روی موارد جزئی کاهش می یابد و مغز گستره ی توجه خود را افزایش می دهد تا در صورت بروز خطر به سرعت مکان آن را تشخیص دهد