بسیاری از ما بر این باور هستیم که تصمیمات جمعی منعکس کننده نظر اکثر افراد بوده و بنابراین عموما محافظه کارانه تر و احتمالا کم خطرتر خواهند بود، با این حال تحقیقات روانشناسی نه تنها از این ایده حمایت نمی کنند بلکه نشان دهنده آن هستند که تصمیم گیری گروهی منجر به پدیده ای تحت عنوان قطبی شدن گروه و تغییر مخاطره آمیز شده و این تصمیمات می توانند به مراتب افراطی تر از آن چه تصور می کنیم، باشند.

جیمز استونر دانشجوی انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) به عنوان پروژه کارشناسی ارشد خود به بررسی تفاوت تصمیم گیری های گروهی و فردی پرداخت. او برای بررسی این موضوع پرشنامه ای را به کار برد که تصمیم گیری افراد را در موقعیت های حساس و دوراهی ها می سنجید. پرسشنامه شامل سناریو یا داستانی فرضی بود که در آن فرد می بایست میان ادامه دادن یک وضعیت متعادل و کم خطر و ریسک کردن در جهن انجام فعالیتی که ممکن است منجر به سود زیاد شود تصمیم گیری می کردند. در ادامه یکی از مشهورترین موقعیت های ذکر شده در این پرسشنامه را مشاهده می کنید.

آقای الف، مهندس برقی است که ازدواج کرده و دارای یک فرزند است. او از پس سال پیش که از دانشگاه فارغ التحصیل شده، در یک شرکت الکترونیک مشغول فعالیت است. در صورتی که او به کارش در این شرکت ادامه دهد حقوقی متوسط خواهد داشت و پس از بازنشستگی نیز حقوق بازنشستگی خوبی دریافت خواهد کرد. با این حال احتمال این که حقوق او پیش از بازنشستگی در این شرکت افزایش یابد بسیار کم است. در حین شرکت در یک کنگره، از طرف یک شرکت کوچک تازه تاسیس، که آینده ی چندان مطمئنی ندارد به آقای الف پیشنهاد همکاری ارائه شده است. این شرکت به آقای الف حقوق بیشتری نسبت به شغل فعلی، پیشنهاد کرده و در صورتی که شرکت جدید بتواند به کار خود ادامه دهد درصدی از سود شرکت نیز به آقای الف خواهد رسید.

شرکت کنندگان می بایست موقعیتی را تصور می کردند که قرار است به عنوان مشاور به آقای الف مشورت دهند و سود و ضرر تصمیم گیری در مورد انتخاب شغل جدید را در نظر بگیرند. از آن ها خواسته شده بود تا بگویند با چه میزان از احتمال سوددهی شرکت جدید، به آقای الف پیشنهاد پذیرش این شغل را می دهند. گزینه ها به صورت زیر ارائه شده بودند:

 

ـــــــ  در صورتی که احتمال برخورداری از سود مالی 1 به 10 باشد.

ـــــــ  در صورتی که احتمال برخورداری از سود مالی 3 به 10 باشد.

ـــــــ در صورتی که احتمال برخورداری از سود مالی 5 به 10 باشد.

ـــــــ در صورتی که احتمال برخورداری از سود مالی 7 به 10 باشد.

ـــــــ در صورتی که احتمال برخورداری از سود مالی 9 به 10 باشد.

ـــــــ  در صورتی که فکر می کنید آقای الف نباید این پیشنهاد کاری را تحت هیچ شرایطی بپذیرد، این گزینه را علامت بزنید.

 

پس از آن که شرکت کنندگان به صورت فردی پرسشنامه ها را تکمیل کردند، استونر از آن ها خواست تا در گروه های مختلف قرار گیرند و به صورت گروهی در مورد موقعیت ها بحث کرده و تصمیم نهایی را اتخاذ کنند. مقایسه نتایج پرسشنامه هایی که به صورت فردی پر شده بودند با پرسشنامه های گروهی برای استونر بسیار جالب بود، چرا که تصمیمات گروهی به سوی ریسک کردن تغییر یافته بود.

استونر پس از گذشت زمان دو تا 6 هفته بار دیگر از شرکت کنندگان خواست تا به صورت فردی به سوالات پاسخ دهند و به طرز شگفت انگیزی نظرات فردی در جهت تصمیم مخاطره آمیز تغییر یافته و افراد تمایل بیشتری برای ریسک کردن نشان دادند.

استونر این پدیده را تغییر مخاطره آمیز (risky shift) نامید، با این حال به دلیل تناقضی که میان نتایج استونر و باور عمومی وجود داشت پذیرش آن سخت بود. عموم مردم بر این باورند که تصمیم های گروهی عموما محافظه کارانه تر و کم خطرتر از تصمیمات فردی است. حتی روانشناسان مطرحی نظیر آلپورت بر این باور بودند که تصمیمات گروهی با ریسک کم برای اعضای گروه همراه است. به همین دلیل تحقیقات بسیاری در ارتباط با پدیده تغییر مخاطره آمیز صورت گرفت، اما نتایج همواره یکسان نبود. گرچه برخی از تحقیقات به نتایج مشابهی دست یافتند، اما در مواردی تصمیمات گروهی به مراتب محافظه کارانه تر از تصمیمات فردی هستند. این تحقیقات سبب شد تا اصطلاح جدید تحت عنوان قطبی شدن گروه (group polarization) وارد ادبیات روانشناسی شود.

در اواخر دهه 1960 موسکویچی و زاوالونی اصطلاح قطبی شدن گروه را برای توجیه پدیده ی تغییر تصمیم گیری ها در گروه پیشنهاد کردند. بر اساس این نظریه هنگامی که افراد در یک گروه دست به تصمیم گیری می زنند، تصمیمی افراطی تر از افراد به تنهایی می گیرند. بنابراین عموما در صورتی که اکثر افراد گروه متمایل به تصمیم گیری در جهت ریسک کردن باشند، تصمیم جمعی نیز مخاطره آمیز خواهد بود و در صورتی که اکثر افراد گروه متمایل به تصمیم گیری محافظه کارانه باشند تصمیم گروهی محافظه کارانه خواهد بود، اما در هر دو حالت تصمیم گروهی به طرزی افراطی مخاطره آمیزتر و یا محافظه کارانه تر خواهد بود.

احتمالا قطبی شدن گروه را در زندگی روزمره بارها مشاهده کرده اید. هنگامی که افراد در بحث های گروهی شرکت می کنند، بسیار اتفاق می افتد که در نهایت جمع به دو گروه با عقاید افراطی شده و فاصله ی عقاید افراد مخالف در انتهای بحث شدیدتر از ابتدای آن است. در شبکه های مجازی نظیر فیس بوک افراد نظراتی را بیان کرده و رفتاری از خود بروز می دهند که افراطی تر از چیزی است که پیشتر از آن ها دیده می شده است. با این حال در مواردی قطبی شدن گروه اثراتی سریع و احتمالا خطرناک تر خواهد داشت. مین و واکر به بررسی تصمیمات قضات ایالات متحده آمریکا پرداختند. در 1500 مورد دادگاه، هنگامی که یک قاضی به تنهایی حکم را صادر می کرد، در 30 درصد موارد حکمی افراطی صادر شد، در حالی که در دادگاه هایی که سه قاضی تصمیمی جمعی می گرفتند در 65 درصد موارد، احکام صادر شده افراطی بود. این تغییر در شرایطی است که قضاوت در دادگاه تا حد زیادی بر اساس قوانین کنترل می شود. همچنین موارد بسیاری از تصمیم گیری در مورد شروع جنگ ها وجود دارد که تحت تاثیر تصمیمات گروهی صورت گرفته و منجر به جنایاتی عظیم شده اند.