در طول سال ها کشورمان دستخوش تغییرات بسیاری شده.دیدگاه غالب فرهنگی در ایران عموما طرفدار اختیار و انسان فعال در مقابل جبر و انسان منفعل بوده.شاید دیدگاه طرفدار اختیار مطلق دیگر چندان پر طرفدار نباشد اما همچنان اکثریت مردم ایران خود را فعال و مختار می دانند و رفتارهای خود و دیگران را به ذهنیات و عقاید مربوط می دانند تا محیط و عوامل خارجی.در این مقاله بر آنیم تا تاثیرات برخی از عوامل بیرونی به خصوص رسانه را بر روی رفتارهای اجتماعی و سیاسی بررسی کنیم.

نگرش مبتنی بر جامعه ی مدنی و شهروندگرایی یکی از پرطرفدار ترین مباحث مبتنی بر افراد به عنوان شهروندان فعال در عرصه ی اجتماعی و سیاسی است. نیکی آر. کدی در کتاب نتایج انقلاب ایران ( نشر ققنوس) این اصطلاح را از دستاوردهای محمد خاتمی و اصلاح طلبان می داند و معتقد است اصلاح طلبان آغار کننده و در پی گسترش این دیدگاه در ایران بوده اند.با این حال ظهور این اصطلاح تنها در طول سال های اخیر و به واسطه ی استفاده ی بسیار از آن در رسانه ها در بین عموم شکل گرفته.اکنون دیگر می توان این گونه واژه ها را در اکثر گفته ها یافت.اما تا چه حد می توان آن را جدی گرفت؟ آیا به راستی مردم ایران فعال هستند؟  وجود اصناف تاثیر گذار ، نشریات تخصصی ، پذیرش دیدگاه های متفاوت ، حضور فیزیکی شهروندان ســـــــ ، علم گرایی ، حرکت به سوی عدم تبعیض ، قانون گرایی ... شروط اولیه برای حرکت به سوی جامعه ی مدنی هستند.در حالی که علارغم حرف ها و ادعاهای بزرگ تقریبا هیچ کدام از این موارد نه در میان عموم و نه در میان خواص و اقلیت ها یافت نمی شود.

به طور کلی مردم بیش از آن که فعالانه در مواجهه با رسانه تغییر کنند ، در چارچوب ذهنی  خود تحت تاثیر رسانه ها قرار می گیرند.هر روز شاهد حرف های مشابه از اقشار و طبقات مختلف مردم هستیم که تنها پسخوراند رسانه ای است.در حالی که تحت تاثیر تبلیغات رسانه ای کمتر کسی آزادی و احترام به عقاید و رفتار دیگران را انکار می کند، واکنش اکثریت جامعه درمقابل فردی با پوشش یا ظاهری متفاوت ( حتی علارغم رعایت شئونات مذهبی ) مسخره کردن است.جالب این جاست که حتی نحوه ی مسخره کردن هم تحت تاثیر رسانه هاست.( طبق عادت رسانه ای " به سخره گرفتن " ترکیبی موجه تر از " مسخره کردن " است! )

در ایران پرطرفدار ترین و تاثیر گذارترین رسانه ها ، رسانه های تصویری هستند.علاوه بر شمار اندک رسانه های تصویری در ایران ، این رسانه ها عموما فاقد عمق و گسترش مطالب هستند.برنامه های 30-15 دقیقه ای که جنبه ی تخصصی ندارند و گاها حتی با اشتباهات و یا جهت گیری خاص همراهند.وضعیت نشریات ، رسانه های صوتی و رسانه های اینترنتی هم بهتر نیست.اینترنت به عنوان فضای آزاد اشتراک مطالب هرگز نتوانسته در عرصه ی اجتماعی رویکردی تخصصی به خود بگیرد.بدتر این که مردم ( مدعیان جامعه ی مدنی ) هم به سایت ها و شبکه های اجتماعی غیر تخصصی و بهتر است بگوییم سرگرم کننده به مراتب بیشتر گرایش دارند.در شرایطی که رسانه ها و به خصوص نشریات هر روزه از تاثیر شبکه های مجازی بر جنبش های اخیر به طور یکطرفه صحبت می کنند ، جای سوال است که چرا در ایران forum ها که امکان تخصصی بودن را هم دارند هرگز جایگاهی پیدا نکردند ( به جز چند مورد خاص ) ؟ شاید همچنان کتاب های تخصصی از معدود مواردی باشد که وضعیت خود را حفظ کرده اند.این در حالی است که در مقایسه با کشورهایی که میانگین مطالعه ی چند ساعت در روز را دارند میانگین مطالعه در ایران کمتر از 10 دقیقه است ، که بخش اعظم آن را شعر ، رمان «مطابق سلیقه ی عموم» انواع و اقسام کتاب های غیر تخصصی برای بهتر زندگی کردن و شاد زیستن تشکیل می دهند. (نگارنده بر حق آزادی خواند تاکید می کند و این گفته ها تنها به این معناست که میزان مطالعات تخصصی به شدت پایین است! )

اخبار بخش اعظم مطالب رسانه ای را تشکیل می دهد.طبیعتا در یک جامعه ی فعال خبر رسانی می تواند نقشی کلیدی و مهم ایفا کند.اما در ایران اخبار داخلی و خارجی همچون اتفاقات اخیر خاور میانه برای مردم همان قدر سرگرم کننده است که برنامه های تفریحی یا طنز.گرچه کمتر کسی چنین گفته هایی را در مورد خود بپذیرد.هر روزه شاهد آنیم که نقل کردن اخبار سیاسی به نازل ترین شکل ممکن بخشی از گفتگو های ایرانیان را تشکیل می دهد بی آن که تاثیری بر رفتار آن ها داشته باشد و یا واکنشی به آن نشان دهند.

 

در این میان اصحاب رسانه و صاحبان قدرت هم به شکل های مختلف از این وضعیت بهره برداری می کنند.در حالی که روز به روز بیشتر به سمت جامعه ی مصرفی و مصرف گرایی می رویم ، صاحبان رسانه با تکیه بر تبلیغات گامی بلند در جهت انفعال اجتماعی و سیاسی افراد بر می دارند.عجیب نیست که مدل های مختلف لباس ، کفش های allstar ، گوشی های iphone ، مدل های macbook ، باشگاه بدنسازی و جنسیت به مراتب مهم تر از مسائل اجتماعی به حساب می آیند و جامعه به سوی جنون سرمایه داری پیش می رود.در دنیا وضعیت از این هم بدتر است. نوام چامسکی در کتاب حاکمیت بر رسانه شرح می دهد که چگونه در آمریکا ســــ رسانه و تبلیغات در پیشبرد عده ای برای حاکمیت تعیین نقش می کند.رسانه هایی که با سرگرم کردن مردم ، آن ها را منفعل نگه داشته و تنها زمانی مردم را فعال می کند که نیاز به تایید کارهای دولت باشد.با جنگ افروزی در سایر نقاط دنیا و القای ترس از سایر کشورها در مردم ، سایر مسائل به دست فراموشی سپرده می شوند.کافیست مسائل حاشیه ای ( یا مسائلی که صرفا رسانه ها پدید آوردنشان هستند ) به حدی بزرگ ، زیبا یا ترسناک شوند که تبدیل به دغدغه ای عمومی شوند.