ایران و زندگی روزمره

۲۸ مطلب با موضوع «به زبان آدمیزاد» ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۱۱ ب.ظ سروش
ای کاش آدمی وطنش را ...

ای کاش آدمی وطنش را ...

ایالات‌متحده‌ی آمریکا از برجام خارج شد. دو شب پیش و در میانه‌ی تصمیم‌گیری قدرتمندان، احساس شکست کردم، احساس سرخوردگی و  ناامیدی. نه ترس سرمایه‌ای را داشتم که هیچ می‌شود و نه نگران دلارهایی بودم که نخریده‌ام. نه؛ نگران این‌ها نبودم. استانبول و فردوسی مسیر من نیست. من پرسه‌زن خیال‌پرداز سی تیرم همچنان. ترسم اما از زمستان بود، از فریاد:

ادامه مطلب...
۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۱۱ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سروش
چهارشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۲۸ ب.ظ سروش
با محک از درون

با محک از درون

به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست

من معمولاً از طرف دوستان متهم می‌شوم به حرف بدون عمل. داستان ازاین‌قرار است که همیشه صحبت از کار خیریه می‌کنم، اما فعالیت رسمی خیریه‌ام به کمک‌های مالی محدود است و از آخرین کار داوطلبانه‌ام چندین سال می‌گذرد. نتیجه این‌که پیش از عید 97 با پیامی از طرف یکی از دوستان مواجه شدم حاوی اعلام نیاز محک به داوطلبان و تأکید دوستم بر این‌که آخرین فرصت است.

ادامه مطلب...
۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۲۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سروش
شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۳۷ ب.ظ سروش
حمل‌و‌نقل عمومی: چرا از مترو استفاده نمی‌کنیم

حمل‌و‌نقل عمومی: چرا از مترو استفاده نمی‌کنیم

تهران شهر ترافیک و آلودگی است. گزارش شرکت کنترل کیفیت هوا می‌گوید از 36 روز اول سال 7 روزش را در شرایط ناسالم گذرانده‌ایم و فقط و فقط سه روز هوای پاک را تجربه کرده‌ایم. بدون ارائه‌ی این آمار هم البته خودمان گسترش آلودگی را احساس می‌کنیم. چند سالی است که اشاره‌ی مسئولان محیط زیستی روی یک مورد قفل‌شده : خودروهای تک‌سرنشین. ترافیک تهران فقط وقت شهروندانش را تلف نمی‌کند. مسئولان می‌گویند 80 درصد از آلودگی تهران هم ناشی از سوخت خودروها است. راهکار هم حمل‌ونقل عمومی، یعنی تاکسی‌ها، اتوبوس‌ها و مهم‌تر از همه متروی تهران. بااین‌حال علی‌رغم محدودیت تردد در نیمی از تهران (طرح ترافیک و زوج یا فرد) و ترافیک سرسام‌آوری که صبح و شب نمی‌شناسد، شهروندان همچنان خودروی شخصی را به متروی تهران ترجیح می‌دهند. دلایل فرهنگی را که کنار بگذاریم ساختار خطوط مترو را هم نباید بی‌تقصیر دانست.

ادامه مطلب...
۰۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۲:۳۷ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سروش
دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۱۷ ب.ظ سروش
کتاب معرفی کنید، کتاب بفروشید

کتاب معرفی کنید، کتاب بفروشید

بهمن دارالشفایی را خیلی‌ها با مستند جمعه‌های فرهاد می‌شناسیم. همان‌که با خواندن تصنیف بازم صدای نی میاد / آواز پی‌درپی میاد فرهاد در آن وضع جسمانی و با آن صدای تکرار نشدنی پایان می‌یابد. دارالشفایی که تحصیل‌کرده‌ی شریف و LSE است و پس از پایان تحصیل و بازگشت به ایران، به روزنامه‌نگاری و ترجمه مشغول است، حالا بعد از وبلاگش آق‌بهمن، کانال تلگرامی دارد که در آن پست‌های توییتری خودش و دوستانش را نشر می‌دهد. گاهی از نظراتش می‌نویسد. گاهی از فوتبال و درنهایت گاهی کتاب معرفی می‌کند. چند روز پیش اما نظرسنجی جالبی در کانالش قرار داد که به نظر ایده‌ی مفیدی هم پشتش هست:

ادامه مطلب...
۰۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۱۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سروش
سه شنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۷، ۰۸:۴۵ ب.ظ سروش
نامه های همایون صنعتی زاده به خواهرش یا کتابی که باید پیش از ترک ایران بخوانید

نامه های همایون صنعتی زاده به خواهرش یا کتابی که باید پیش از ترک ایران بخوانید

برخلاف زندگی‌نامه‌های خودنوشت، من معمولاً علاقه‌ی چندانی به خواندن کتاب‌های نامه‌نگاری ندارم. منظورم کتاب‌هایی است که دست به انتشار نامه‌های مابین شخصیتی مشهور با نزدیکانش می‌زنند. شاید به این دلیل که این کتاب‌ها معمولاً پس از مرگ افراد و بدون اجازه‌ی خود فرد چاپ می‌شوند و من که محتاطانه از اطلاعات شخصی خودم محافظت می‌کنم، دوست ندارم به زندگی دیگرآن‌هم سرک بکشم. شاید هم چون بخش زیادی از این کتاب‌ها صرفاً بر پایه‌ی میزان فروش چاپ می‌شوند و جایگاه دریافت چندانی برای مخاطبانشان ندارند. بین همه‌ی این کتاب‌ها اما یک کتاب برایم بسیار متفاوت بود. نامه‌های همایون صنعتی زاده به خواهرش. در این مورد هم البته اشکال اول وارد است و کتاب پس از مرگ و با اجازه مهدخت صنعتی، خواهر همایون صنعتی زاده و به خواست او به چاپ رسیده. اما چرا این بار این خط قرمز را رد کرده‌ام؟ چون همایون صنعتی زاده به گمان من و به گفته‌ی دوستان و نزدیکانش عاشق ایران بوده و این کتاب را حقیقتاً درس‌نامه‌ای برای ایرانیان می‌دانم، با همین حد از اغراق و بزرگنمایی. نامه‌ها گرچه شامل احوال همایون و اتفاقات روزانه‌اش هم می‌شود، ولی آنچه حتی در این تعریف از احوال، خودنمایی می‌کند، همان کاریزمای صنعتی که به قول خودش روستازاده است با آن نگاه خاصش به زندگی، به توسعه و رشد و مهم‌تر از همه به انسان. صنعتی اگر بود شاید این نامه‌ها را چاپ نمی‌کرد. اما حالا که نیست، من این کتاب را روزنه و شروعی می‌دانم برای بزرگ‌ترین آرزوی دست نیافته‌ی صنعتی، یعنی مبارزه با بی‌سوادی. خودش این‌طور گفته:

ادامه مطلب...
۲۸ فروردين ۹۷ ، ۲۰:۴۵ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
سروش
يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۰۲:۴۳ ق.ظ سروش
زنده باد کنکور

زنده باد کنکور

بهرام که گور میگرفتی همه عمر

دیدی که چگونه گور ..... گرفت

1)شهرام                                 2)مهرام                                 3)بهرام                                 4)آرام

 

کنکور ریاضی سال 86 با چنین سوالی شروع شد و با همین سوال هم در یادها ماند. اما این تنها سوال عجیب و غریب این کنکور کذایی نبود. سوالات دین و زندگی هم با سوالی جالب شروع می شد:

 

رویاهای صادقانه:هر کدام از ما هنگام ..... رویاهایی را مشاهده می کنیم. این رویاها انواع مختلف دارند.

1) دویدن                                2) ایستادن                             3) خواب                                4) نشستن

ادامه مطلب...
۲۶ فروردين ۹۷ ، ۰۲:۴۳ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سروش

چرا باید دهه ی هفتادی ها را جدی گرفت

1.

بچه که بودم، کی بود که برای اولین بار چیزی از صید قزل آلا در آمریکا شنیدم؟ از کی؟ فکر کنم از پدرخوانده ام.

تابستان 1942. آن دائم الخمر پیر بود که از صید قزل آلا برایم گفت. وقتی که نا داشت حرف بزند، طوری از قزل آلاها حرف می زد که انگار یک فلز قیمتی و با شعور بودند. برای توصیف احساس من، وقت حرف زدنش از صید قزل آلا، نقره صفت مناسبی نیست. تکلیفم را روشن کنم. شاید فولاد قزل آلایی. فولادی از جنس قزل آلا. رود زلال برف پوشی که مثل کوره ی ذوب فلز عمل می کرد. پیتسبرگ را تصور کنید. فولادی که از قزل آلا گرفته شده، برای ساخت بناها، قطارها، و تونل ها.  اندرو کارنگی قزل آلا!

 

جوابیه ی صید قزل آلا در آمریکا:

من، با مسرتی خاص، آدم هایی با کلا های سه گوش را به خاطر می آورم که صبح سحر مشغول ماهی گیری اند.

  

ادامه مطلب...
۰۷ فروردين ۹۵ ، ۰۲:۵۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سروش

به بهانه نقدهایی که بر فیلم امروز نوشته شده است

فیلم سینمایی امروز

گرچه مدت هاست تمایل چندانی برای سینما رفتن و دیدن فیلم های ایرانی ندارم، با این حال همواره از یک قاعده تبعیت کرده ام. اگر فیلمی وجود داشته باشد که بخواهم به خاطر دیدنش به سینما بروم، حتما فیلمی است که مورد پسند اکثریت نبوده و برای مردم کسالت آور و برای منتقدان مشمئز کننده بوده. فیلم امروز ساخته رضا میرکریمی هم چنین وضعیتی داشت، پس می توانست انتخاب خوبی باشد برای سینما رفتن و چنین نیز بود.
نگاهی به نقدهایی که در مورد فیلم نوشته اند می زنم. به چندین سایت می رسم که همگی ادعای نقد دارند و هر چه در نوشته هایشان می گردم اثری از نقد نمی بینم.

ادامه مطلب...
۲۷ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۰۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سروش

مایی که هیچ نمی گوییم

چندان مهم نیست که این شعر را برتولت برشت سروده و یا مارتین نیمولر، هر چه هست حکایتی ست که سال ها آن را زیسته ایم. مایی که هیچ نمی گوییم...

 

نخست برای گرفتن کمونیست ها آمدند
من هیچ نگفتم
زیرا من کمونیست نبودم
بعد برای گرفتن کارگران و اعضای سندیکا آمدند
من هیچ نگفتم
زیرا من عضو سندیکا نبودم
سپس برای گرفتن کاتولیک ها آمدند
من باز هیچ نگفتم
زیرا من پروتستان بودم
سرانجام برای گرفتن من آمدند
دیگر کسی برای حرف زدن باقی نمانده بود

۲۶ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۵۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سروش

کارتون

فکر نمی کنم نیازی به توضیح باشد. هست؟

کارتون

کارتون

کارتون

۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۲۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سروش