سیزدهم مارس 1964 کیتی جنوویس بیست و هشت ساله هنگام بازگشت از محل کار خود با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. حدود ساعت 3:15 شب جنوویس که خودروی خود را در فاصله ی اندکی از خانه اش پارک کرده بود، به سمت خانه به راه افتاد اما در راه با وینستون موزلی رو به رو شد. او که به شدت ترسیده بود شروع به دویدن به سمت خانه کرد، اما موزلی که سریع تر از او بود موفق شد دو ضربه چاقو به پشت جنوویس بزند. جنوویس فریاد می کشید و کمک می خواست. یکی از همسایگان از پشت پنجره فریاد می کشد او را رها کن. موزلی فرار می کند و جنوویس در حالی که به شدت مجروح شده به آرامی به سوی آپارتمانش می رود، اما با در بسته روبه رو می شود و به دلیل زخم شدید بر روی زمین می افتد و درخواست کمک می کند. 10 دقیقه بعد موزلی بار دیگر بر می گردد و این بار پس از درگیری با جنوویس با ضربات متعدد چاقو او را به قتل رسانده و فرار می کند.

این درگیری ها حدود 30 دقیقه به طول می انجامد و در نهایت پس از فرار موزلی، یکی از همسایگان با پلیس تماس گرفته و با رسیدن پلیس و آمبولانس، جنوویس در مسیر بیمارستان جان خود را از دست می دهد.

به گفته روزنامه نیویورک تایمز دست کم 37 نفر از همسایگان صدای او را شنیده و از پنجره آپارتمان خود ناظر درگیری بوده اند، با این حال نه تنها کمکی به جنوویس نکرده اند بلکه حتی با پلیس نیز تماس نگرفتند.

لوث مسئولیت

اما سوال این جاست که چه چیزی سبب شده تا هیچ کس واکنشی نشان ندهد. دارلی و لاتان دو روانشناس اجتماعی به بررسی این پدیده که آن را اثر تماشاگر _bystander effect_ می نامند پرداختند. بر اساس فرضیه آن ها اثر تماشاگر ناشی از این واقعیت است که در جمع های بزرگ احساس مسئولیت فردی کاهش می یابد. آن ها نام این نظریه را لوث مسئولیت یا diffusion of responsibility گذاشتند ( این اصطلاح در فارسی به لوث مسئولیت ترجمه شده است ولی انتشار، پخش یا توزیع مسئولیت می توانست ترجمه بهتری باشد!). بر اساس نظریه لوث مسئولیت در حضور گروه بزرگی از مردم، افراد کمتر احساس مسئولیت فردی داشته و یا دست به اقدامات اورژانسی می زنند. به گفته دارلی و لاتان هنگامی که شما در جمع بزرگی قرار دارید، احساس مسئولیت شما برای مداخله در امور کاهش می یابد، چرا که گمان می کنید دیگران نیز در این مسئولیت دخیل هستند. آن ها وقایع مرتبط یا مرگ جنوویس را این گونه تفسیر می کنند که افرادی که شاهد ماجرا بوده اند، دست به عمل نزده اند، چرا که احساس می کردند دیگران چنین خواهند کرد. در واقع در این شرایط شاهدان فکر می کرده اند که دیگران به پلیس زنگ می زنند و یا در صورت لزوم به کمک دختر خواهند رفت. البته لوث مسئولیت تا این حد هشیارانه و منطقی صورت نمی گیرد.

 

تحقیقات در زمینه لوث مسئولیت

جان دارلی و بیب لاتان به منظور بررسی پدیده لوث مسئولیت دست به تحقیق جالبی زدند. در این تحقیق از شرکت کنندگان خواسته شده بود تا برای پاسخ گویی به تعدادی پرسشنامه در تحقیق حاضر شوند. دانشجویانی که قصد شرکت در آزمایش را داشتند در اتاق انتظار قرار می گرفتند. سپس به آن ها پرسنامه ای داده می شد و در حین پاسخگویی دود غلیظی از کانال تهویه در اتاق پراکنده می شد. دارلی و لاتان از سه موقعیت متفاوت برای این تحقیق استفاده کرده بودند، در حالت اول شرکت کننده در اتاق تنها بود، در حالت دوم سه شرکت کننده به صورت همزمان در اتاق قرار داشتند و در حالت سوم دو نفر از همکاران آن ها نقش شرکت کننده هایی را ایفا می کردند که به حضور دود توجهی نمی کنند.

در حالت اول که شرکت کننده به تنهایی در اتاق قرار داشت، 75 درصد افراد نفوذ دود را به آزمایشگران خبر دادند. در حالی که در شرایط دوم تنها در 38 درصد موارد شرکت کنندگان چنین گزارشی داده و در حالت سوم که دو نفر از سه نفرحاضر در اتاق نسبت به مشاهده ی دود بی تفاوت بودند، این درصد حتی به 10 درصد رسید.

شاید این آزمایش به ظاهر نمونه ای از لوث مسئولیت به نظر نرسد، چرا که کسی درخواست کمک نکرده و احتمالا به جز شرکت کننده کسی نیازمند کمک نباشد. به همین دلیل آزمایش دیگری صورت گرفت تا این نقص نیز برطرف شود.

در این آزمایش پس از ورود شرکت کنندگان به اتاق، همدست آزمایشگر پرسشنامه ای را به آن ها می داد تا به آن پاسخ دهند و به آن ها می گفت که به اتاق مجاور می رود. اتاق کناری با پرده ای از اتاق انتظار جدا می شد. ابتدا صدای بیرون کشیده شدن کشوها و بالا رفتن از صندلی از اتاق به گوش می رسید و سپس صدای افتادن وسایل و در نهایت صدای همدست آزمایشگر که می گفتک " خدای من ... پایم ... نمی توانم حرکت کنم". این آزمایش در دو حالت انجام شد: در حالت اول شرکت کننده به تنهایی در اتاق انتظار حضور می یافت و در حالت دوم دو شرکت کننده به صورت همزمان. نتایج این آزمایش نیز اثر لوث مسئولیت را تایید می کردند. در مورد اول که تنها یک شرکت کننده در اتاق انتظار بود، 70 درصد از آزمودنی ها به اتاق مجاور می رفتند تا به دستیار کمک کنند، در حالی که در مورد دوم این عدد به 20 درصد کاهش می یافت.

دارلی

در تحقیق جالب دیگری، گارسیا و همکارانش نشان دادند که هرچه تصور افراد از تعداد حاضرین بیشتر باشد، امکان کمک رساندن آن ها به افراد دیگر کمتر است. گارسیا از شرکت کنندگان خواست تا در ذهن خود شرایطی را تصور کنند که در میان جمعیتی قرار دارند و در این شرایط فردی وجود دارد که به کمک آن ها نیاز دارد. سپس از شرکت کنندگان در مورد کمک کردن یا نکردن و همین طور در مورد تخمین آن ها از جمعیت اطرافشان سوال شد. در نهایت گارسیا به این نتیجه رسید که هر چه جمعیت تصور شده بیشتر باشد، احتمال کمک کردن افراد کمتر می شود.

دارلی و لاتان می گویند هنگامی که فردی با چنین رویدادی مواجه می شود، می بایست مجموعه ای از عوامل رخ دهند تا او به کمک دیگران برود.

  1. اولین مرحله مشاهده ی اتفاقی است که در حال روی دادن است.
  2. سپس باید در مورد اهمیت و خطرناک بودن موقعیت تصمیم بگیرد.
  3. مهم ترین مرحله تصمیم گیری در مورد مسئولیت پذیری برای ایفای کمک و یاری رسانی است.
  4. بعد او باید به این موضوع فکر کند که چه کاری می تواند و یا باید انجام دهد.
  5. در نهایت او باید دست به عمل بزند.

آن چه این تصمیم گیری ها را دشوار می کند زمان کمی است که افراد در اختیار دارند. آن ها در شرایطی حساس، استرس زا و گاهی خطرناک قرار دارند و این موارد تصمیم گیری و مسئولیت پذیری را دشوار می کند. نکته ی دیگری که در این مواقع وجود دارد، مبهم و ناشناخته بودن موقعیت است. در بسیاری از مواقع شما فردی که نیاز به کمک دارد را نمی شناسید و به درستی نمی دانید چه در حال روی دادن است.

لوث مسئولیت 2

تحقیقات گوناگونی جهت بررسی عواملی که می توانند منجر به افزایش و یا کاهش لوث مسئولیت شوند، صورت گرفته است. در ادامه به این عوامل پرداخته خواهد شد:

عواملی که منجر به افزایش لوث مسئولیت می شوند:

گمنامی و ناشناس بودن: طبیعتا در صورتی که تماشاگران فردی را که نیاز به کمک دارد، نشناسند لوث مسئولیت در آن ها افزایش یافته و به احتمال کمتری به او کمک خواهند کرد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که وجود نشانه های ارتباط بین افراد میزان لوث مسئولیت را افزایش می دهد و از میزان ناشناسی خواهد کاست.

ابهام در موقعیت: در صورتی که تماشاگر تشخیص واضحی از وضعیت نداشته باشد، مطمئن نباشد که دیگری به کمک او نیاز دارد و هر گونه ابهام دیگری منجر به افزایش لوث مسئولیت می شود.

 

همچنین برخی از عوامل موقعیتی و یا فردی سبب کاهش لوث مسئولیت شده و احتمال کمک کردن افراد به یکدیگر را افزایش می دهند:

درخواست کمک فردی: در صورتی که فرد نیازمند به طور مشخص از شما درخواست کمک کند، احتمال کمک کردن افزایش می یابد. در چنین شرایطی و یا در زمانی که تماس چشمی میان افراد ایجاد شود، اصطلاحا فاصله ی روانشناختی کاهش می یابد و احتمال کمک کردن افزایش خواهد یافت.

تخصص: در شرایطی که تماشاگر دارای تخصص ویژه ای در ارتباط با نیاز دیگری باشد، احتمال بیشتری برای یاری رسانی وجود دارد. به عنوان مثال در صورتی که فردی در پیاده رو بر روی زمین افتاده باشد، احتمال ایستادن یک پزشک بیشتر از دیگران است.

همچنین شرایط جنسیتی و قومیتی نیز در این زمینه دخیل هستند. به عنوان مثال زنان شانس بیشتری برای دریافت کمک خواهند داشت و این در حالی است که مردان به احتمال بیشتری به دیگران کمک می کنند! همچنین کودکان و افراد سالمند در مقایسه با نوجوانان و جوانان بیشتر مورد توجه دیگران برای یاری رسانی هستند. همان طور که در ارتباط با گمنامی ذکر شد، وجود نشانه های ارتباطی سبب کاهش لوث مسئولیت می شوند. به عنوان مثال افراد هم نژاد بیشتر به یکدیگر کمک خواهند کرد.