تحقیقات پیشین نشان داده اند که میزان بالای استفاده از فیس بوک با نمرات پایین در دانشجویان کالج ارتباط دارد. یکی از تفسیرهای پیشنهاد شده برای این یافته ها مربوط به توجه توزیع شده به شکل استفاده از فیس بوک حین کلاس و یا در حین درس خواندن است. در تحقیق حاضر 44 شرکت کننده به دو گروه پراستفاده از فیس بوک و کم استفاده از فیس بوک تقسیم شده و آزمون حافظه ای شامل 72 کلمه را انجام دادند. به شرکت کنندگان اجازه ی استفاده از فیس بوک یا سایر وسایل الکترونیکی داده نشد تا اثر توجه توزیع شده در حین تکلیف از بین رفته و نتایج بر این اساس تفسیر نشوند. افرادی که استفاده ی زیادی از فیس بوک می کردند ( افرادی که بیش از یک ساعت در روز را صرف فیس بوک می کردند) به طرز معناداری نسبت به افرادی که استفاده ی کمتری از فیس بوک می کردند، نمرات پایین تری در آزمون یادآوری آزاد کسب کردند. در این مقاله تفاسیر محتمل برای این یافته مورد بحث قرار گرفته است.


مقدمه:

فیس بوک شبکه ای اجتماعی است که برای کمک به افراد برای ارتباط با دیگران طراحی شده است. از شروع به کار آن تا به امروز، بیش از یک میلیارد کاربر در 70 کشور به فیس بوک پیوسته اند. هنگامی که در ابتدا فیس بوک معرفی شد، هدفش کمک به دانشجویان دانشگاه هاروارد جهت ارتباط با یکدیگر بود. به زودی به سایر دانشگاه ها نیز گسترش یافت. در سال 2006 فیس بوک در دسترس عموم قرار گرفت (facebook.com,2006). تعجبی ندارد که محققان به درک نحوه ی تاثیر پذیری کاربران فیس بوک از شبکه های اجتماعی علاقه مند هستند.

فیس بوک و عملکرد اجتماعی:

کرچنر و کارپینسکی (2010) دریافتند که کاربران فیس بوک دارای نمرات تحصیلی پایین تری هستند و زمان کمتری را نسبت به افرادی که عضو فیس بوک نیستند صرف مطالعه ی درسی می کنند. به طرز مشابهی جانکو ( 2012) و جانکو و کوتن  (2012) دریافتند که استفاده از فیس بوک ارتباط منفی با نمرات تحصیلی دارد. این نتایج به دلایل مختلف چندان تعجب آور نیست. نخست این که در صورتی که کاربران فیس بوک زمان کمتری را صرف مطالعه ی درسی کنند، عجیب نیست که نمرات تحصیلی پایین تری داشته باشند. دوم این که جانکو و کوتن دریافته اند که دانش آموزان بارها گزارش کرده اند که در حین تدریس استاد، فیس بوک را هم بررسی می کنند. در صورتی که دانش آموزان به جای تدریس و فعالیت های کلاسی توجهشان را به فیس بوک متمرکز کنند، انتظار می رود که در مقایسه با دانش آموزانی که توجه بیشتری به مطالب درسی دارند نمرات کمتری کسب کنند. سوم این که تحقیقات پیشین نشان داده اند که دانش آموزانی که مدت بیشتری را صرف اینترنت می کنند نمرات تحصیلی کمتری نسبت به دانش آموزانی که استفاده ی کمتری از اینترنت می کنند دارند. به علاوه کاربران پرکار اینترنت رضایت از زندگی کمتر و رابطه ی بدتری با مسئولان مدرسه دارند. همچنین انگلندر، ترگروسا و ونگ (2010) رابطه ی منفی ای را بین ساعات استفاده از اینترنت و نمرات دانش آموزان یافته اند. بنابراین گرچه فیس بوک سایتی اینترنتی است که برای ارتباط اجتماعی طراحی شده است، این یافته که استفاده ی بیشتر از فیس بوک با کاهش نمرات ارتباط دارد مشابه نتایجی است که محققان در بررسی استفاده ی عمومی از اینترنت و نمرات دریافته اند.

تاثیر انجام همزمان تکالیف بر عملکرد شناختی:

شواهد بسیاری وجود دارند که نشان می دهند انجام دو تکلیف همزمان منجر به کاهش عملکرد می شود.استریر و جانستون (2001) دریافتند که برای افرادی که در هنگام رانندگی شبیه سازی شده با موبایل صحبت می کنند زمان بیشتری صرف تشخیص و واکنش به علائم ترافیکی می شود. به طرز مشابهی اونز، مک لاقلین و سادویکز (2011) دریافتند که نوشتن پیام کوتاه در هنگام رانندگی سبب می شود زمان بیشتری برای تشخیص جاده شود. به علاوه نوشتن پیام کوتاه با کنترل کردن فرمان تداخل کرده و از ذهن کار بیشتری می کشد. هر دو مقاله پیشنهاد می کنند که دلیل اصلی تغییر عملکرد رانندگی هنگام استفاده از موبایل این است که توجه آن ها بین دو تکلیف رانندگی و استفاده از تکنولوژی تقسیم شده است.

بومن، لوین، وایت و جندرون (2010) تاثیر انجام همزمان تکالیف را بر روی خواندن توسط تکلیفی که در آن دانش آموزان حین خواندن می بایست پیام کوتاه می دادند امتحان کردند. گرچه آن ها تفاوتی در درک مطلب بین دو گروه مشاهده نکردند ولی گروهی که در حین خواندن پیام کوتاه می دادند زمان بیشتری را صرف خواندن کردند ( حتی با کم کردن مدت زمان لازم برای پیام دادن از کل زمان). دلیل این تفاوت این است که گروهی که در حین خواندن پیام کوتاه می دند، می بایست برای درک متن در سطح گروهی که پیام نمی دهند، آن را بازخوانی کنند.

انجمن روانشناسی آمریکا با چاپ مقاله ای به بررسی نتایج انجام همزمان تکالیف پرداخته و نتیجه گرفته است که انجام همزمان تکالیف سبب کاهش سرعت عملکرد می شود ( انجمن روانشناسی آمریکا، 2006).

در نهایت وود و همکاران (2012) به بررسی انجام همزمان تکالیف بر روی یادگیری کلاسی در شرایط دانشگاهی پرداختند. آن ها به مقایسه ی تاثیر چندین شکل انجام همزمان تکالیف (استفاده از فیس بوک، ایمیل یا پیام کوتاه دادن) بر انواع روش های نت برداری نظیر مدادکاغذی و استفاده از کامپیوتر برای نت برداری پرداختند. آن ها به این نتیجه رسیدند که دانش جویانی که از هیچ کدام از این موارد در حین درس استفاده نمی کردند عملکرد بهتری نسبت به گروه دیگر داشتند. آن ها نتایج را در چهارچوب تنگنای توجه توجیه کردند که استفاده ی نامرتبط از تکنولوژی در حین درس سبب آسیب به توانایی دانشجو در به خاطر سپردن اطلاعات درسی ارائه شده می شود.

تاثیر استفاده ی طولانی مدت از فیس بوک:

این نتایج پیشنهاد می کنند که توجه تقسیم شده نقشی کلیدی در کاهش عملکرد مرتبط با استفاده از فیس بوک دارد. این یافته ها سبب این پرسش می شوند که آیا افرادی که استفاده ی زیادی از فیس بوک می کنند در صورتی که در هنگام آزمایش اجازه ی استفاده از فیس بوک را نداشته باشند می توانند عملکردی مشابه گروهی که استفاده ی کمی از فیس بوک می کنند، داشته باشند؟ ( در صورتی که توجه تقسیم شده وجود نداشته باشد). این سوال ابتدا توسط جونز (2012) مطرح شد. در تحقیق وی، شرکت کنندگان بر اساس میزان استفاده از فیس بوک به دو گروه تقسیم شدند و هر دو گروه در معرض یک تکلیف حافظه، نظیر یادآوری آزاد قرار گرفتند. او دریافت که تفاوتی بین دو گروه از نظر temporal memory test نبوده است ولی گرایشی غیرمعنادار (p=0.7) جهت کاهش عملکرد گروه پراستفاده نسبت به گروه کم استفاده وجود دارد. این نتایج جذابیت زیادی را برانگیخت، چرا که محققان دیگر در گذشته نشان داده بودند که بین حافظه و موفقیت تحصیلی ارتباط وجود دارد ( فولتن، ییتز، تیلور، والز و وید، 2012، گری، 2011، سوانسو، 2011). در صورتی که استفاده ی زیادی از فیس بوک، حتی در شرایطی که در حین تکلیف از فیس بوک استفاده نشود، همبستگی منفی با عملکرد یادآوری آزاد داشته باشد بدین معناست که حافظه ی تقسیم شده نمی تواند تنها دلیل همبستگی منفی بین میزان استفاده از فیس بوک و نمرات باشد. تحقیق حاضر به بررسی این موضوع پرداخته و شرایط آزمایش جونز را به طرز دقیق تری مهیا کرده است.

 

روش شناسی:

شرکت کنندگان:

34 شرکت کننده ( 6 خانم) در رده ی سنی 18 تا 25 سال از کالج کوچکی در ویرجیا در این تحقیق شرکت کردند.

ابزار: برای آزمون حافظه 72 کلمه ( 24 کلمه ی خوشایند، 24 کلمه ی ناخوشایند و 24 کلمه ی خنثی) برگرفته از مداک، گرت و بونوکر (2003) مورد استفاده قرار گرفت.

شرح آزمایش:

شرکت کنندگان در گروه هایی از 11 تا 20 نفره قرار گرفتند. در آغاز کار فرم های رضایت نامه را پر کرده و بسته ای که شامل 4 کاغذ سفید بود در اختیار آن ها قرار گرفت. به علاوه به آن ها گفته شده که در یک آزمایش حافظه شرکت می کنند و می بایست هر تعداد از کلمات را که می توانند به خاطر بسپارند. به هر شرکت کننده دو گروه 42 تایی از کلمات نشان داده شد. سه کلمه ی خنثی اضافه در ابتدا و انتهای هر گروه از کلمات برای اثر تقدم و تاخر نشان داده شد. کلمات با نرخ یک کلمه در هر 2 ثانیه با استفاده از پاورپوینت به افراد نشان داده شد. بعد از نشان دادن 42 کلمه، اسلایدی نمایش داده شد که از شرکت کنندگان می خواست که در آزمونی ریاضی شرکت کنند که می بایست بیشترین تعداد سوال ممکن را پاسخ دهند. اسلاید بعدی شامل 12 سوال جمع پیچیده بود که شرکت کنندگان می بایست پاسخ آن ها را بر روی کاغذ می نوشتند. بعد از 3 دقیقه اسلاید بعدی نمایش داده شد که از شرکت کنندگان می خواست برگه ی پاسخ سوال ها را کنار گذاشته، برگه سفید را جلویشان بگذارند و بر روی آن هر تعداد از کلمات را که به خاطر دارند بنویسند. به آن ها 4 دقیقه زمان داده شد. سپس همین روند برای 42 کلمه ی دیگر تکرار شد. بعد از انجام تکلیف برای سری دوم کلمات به شرکت کنندگان فرمی داده شد که از آن ها درباره ی استفاده از فیس بوک سوال شده بود.

 

نتایج:

شرکت کنندگان بر اساس پاسخی که به سوال " روزانه چه مدت زمانی به فیس بوک متصل هستند؟" داده بودند، به دو گروه تقسیم شدند. افرادی که بیش از یک ساعت به فیس بوک متصل بودند به عنوان گروه پرمصرف فیس بوک و گروهی که یک ساعت یا کمتر به فیس بوک متصل بودند به عنوان گروه کم مصرف فیس بوک گروه بندی شدند. 20 نفر در گروه پر مصرف و 24 نفر در گروه کم مصرف قرار گرفتند. با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل نتیجه گرفته شد که گروه کم مصرف فیس بوک به طرز معناداری کلمات بیشتری را نسبت به گروه پرمصرف فیس بوک به خاطر آورده اند (t(41)=3.774, p=0.008). یکی از افراد گروه پر مصرف فیس بوک به دلیل پاسخگویی در سطح سه انحراف معیار بالاتر از میانگین در تحلیل داده ها کنار گذاشته شد (دنیل و ترل، 1995، تاباچنیک و فیدل، 2007).

 

بحث:

شباهت به تحقیق پیشین:

این تحقیق بر اساس نتایجی که جونز (2012) گزارش کرده است، طرح ریزی شد. در آن تحقیق او گرایش غیرمعناداری را در جهت کاهش عملکرد افراد پرمصرف فیس بوک در آزمون یادآوری آزاد یافته بود. با این حال نتایجی که در مقاله ی جونز ارائه شده است بر اساس سوال متفاوتی نسبت به این تحقیق پی ریزی شده بود. جونز افراد را بر اساس میزان مصرف فعالانه از فیس بوک به دو گروه تقسیم کرده بود. مصرف فعالانه از فیس بوک شامل پست کردن مطالب جدید و تصاویر، نوشتن پاسخ برای مطالب دیگران و گفت و گو ( چت کردن) با دیگران می شود. گرچه زمانی که افراد به فیس بوک متصل بودند توسط جونز اخذ شده بود ولی او از این زمان در تحلیل هایش استفاده نکرده بود. بر اساس تحقیق حاضر ما به بررسی مجدد داده هایی که جونز گزارش کرده است پرداخته و به این نتیجه رسیدیم که افرادی که استفاده ی کمی از فیس بوک می کنند ( افرادی که کمتر از یک ساعت به فیس بوک متصل می شوند ) به طرز معناداری نمرات بالاتری در یادآوری آزاد نسبت به گروهی که زیاد از فیس بوک استفاده می کنند، کسب کرده اند (p= 0.043).

علاوه بر پرسیدن زمانی که افراد به فیس بوک متصل هستند، در تحقیق حاضر مدت زمان استفاده ی فعال افراد از فیس بوک نیز گردآوری شد. مشابه نتایجی که جونز گزارش کرده بود، ما گرایشی غیر معنادار (p=0.075) در جهت نمرات بهتر افرادی که استفاده ی کمی از فیس بوک دارند، پیدا کردیم. شباهت نتایج این تحقیق و تحقیق جونز سبب این ایده می شود که متصل شدن به فیس بوک و خواندن پست های دیگران و یا نگاه کردن به تصاویر آن ها ممکن است در رابطه ی استفاده از فیس بوک و کاهش حافظه تاثیر گذار باشد.

 

استنباط از نتایج:

جذاب ترین جنبه ی یافته های این تحقیق این است که افرادی که استفاده ی بیشتری از فیس بوک دارند، حتی زمانی که در حین تکلیف از فیس بوک استفاده نمی کنند، در یادآوری آزاد ضعیف تر عمل می کنند. گرچه شواهد بسیاری از این ایده که انجام همزمان تکالیف سبب کاهش عملکرد در تکالیف شناختی می شود، حمایت می کنند، طراحی این آزمایش از هر گونه انجام همزمان تکالیف در حین آزمایش ممانعت می کند. به علاوه زمان ارائه و یادگیری در این آزمایش برای همه ثابت نگه داشته شد، بنابراین برخلاف سایر تحقیقات نمی توان این نظر را مطرح کرد که افرادی که زیاد از فیس بوک استفاده می کنند زمان کمتری را صرف یادگیری می کنند.

استفاده از تحقیق همبستگی اجازه ی نتیجه گیری علت و معلولی را به ما نمی دهد، با این حال می توان تفسیرهای نظری متعددی را برای این یافته ها ارائه کرد. نخستین تفسیر این است که افرادی که حافظه ی ضعیف تری دارند، زمان بیشتری را در فیس بوک می گذرانند. این تفسیر بدین معناست که استفاده ی زیاد از فیس بوک ارتباطی با نمرات کمتر در یادآوری آزاد ندارد. این استدلال می تواند محتمل باشد چرا که فیس بوک تمامی اطلاعاتی را که به آن وارد می شود را نگه می دارد و تا زمانی که فردی که آن مطالب را پست کرده است آن ها را پاک نکند، این اطلاعات باقی خواهند ماند. این می تواند دلیل جذابی برای استفاده ی افرادی که حافظه ی ضعیفی دارند از فیس بوک باشد. آگاهی از این مطلب که اطلاعات باقی مانده و شما می توانید آن چه را که در جواب دوستی فرستاده اید و یا این که چه کسی پاسخ خاصی را به شما داده است چک کنید، می تواند سبب شود تا شما مرتبا از فیس بوک برای ارتباط با دیگران استفاده کتید تا ارتباطاتتان را نگهداری کرده و بتوانید در صورت نیاز به دنبال مطالب مورد نظرتان بگردید. تفسیر دومی که می توان از یافته های این تحقیق داشت این است که افرادی که زیاد از فیس بوک استفاده می کنند ممکن است به خواندن سریع مطالب و فراموش کردن آن ها عادت کرده باشند. دانش آموزان به طور معمول گزارش می دهند که این چنین از فیس بوک استفاده می کنند. آن ها گزارش می دهند که مطالب را به سرعت و به صورت سرسری مطالعه می کنند، بدون این که توجه چندانی به آن چه می خوانند داشته باشند. هنگامی که از آن ها پرسیده شد، در صورتی که بخواهند اطلاعاتی را که قبلا خوانده اند به خاطر بسپارند چه می کنند اکثر آن ها پاسخ دادند دوباره آن مطلب را در فیس بوک مطالعه می کنند. این واقعیت که فیس بوک مطالبی را که در آن ارسال می شود همواره نگه می دارد( تا زمانی که فرستنده، آن مطلب را پاک نکند) بدین معناست که کاربران نیازی به حفظ کردن مطالب ندارند. کافیست آن ها برخی مشخصات مبهم مطلب ( چه کسی مطلب را ارسال کرده است، چه زمانی ارسال شده است، بر روی صفحه ی چه کسی مطلب ارسال شده است) را به خاطر بسپارند تا بتوانند آن را مجددا بیابند.

 

از این تفسیر در تحقیقی که توسط اسپارو، لیو و وگنر (2011) گزارش شده است، حمایت شده است. آن ها دریافتند که افرادی که انتظار دارند که در آینده به اطلاعاتی در کامپیوتر دسترسی دارند، کمتر آن ها را به یاد می آورند. اگرچه افرادی که استفاده ی زیادی از فیس بوک می کنند می دانستند که دیگر به کلمات اراده شده دسترسی ندارند، اما تغییرات لازم را در استراتژی به خاطر سپردن خود ایجاد نکردند. چرا که عادت کرده اند که در صورت نیاز به اطلاعات در فیس بوک دسترسی داشته باشند. سومین تفسیر محتمل برای کاهش یادآوری افرادی که زیاد از فیس بوک استفاده می کنند این است که استفاده ی مکرر از فیس بوک سبب شده است نحوه ای که مغز آن ها اطلاعات را پردازش می کند تغییر کند و حتی هنگامی که آن ها به صورت فعال از فیس بوک استفاده نمی کنند، مغز آن ها توانایی به خاطر سپردن اطلاعات را در سطح افرادی که کمتر از فیس بوک استفاده می کنند نداشته باشد. گرچه این ایده که استفاده ی زیاد از فیس بوک سبب تغییر نحوه ی پردازش اطلاعات در مغر می شود، در ابتدا بعید به نظر می رسد، اما شواهدی وجود دارد که از این ایده حمایت می کند. فورد، نالتون و پولدراک (2006) دریافتند افرادی که تکلیفی را به صورت انجام همزمان تکالیف یاد میگیرند از عقده های پایه ی خود برای حافظه کمک می گیرند در حالی که افرادی که تکلیفی را بدون انجام همزمان تکالیف می آموزند، متکی بر هیپوکامپ خود هستند. در صورتی که افراد مکررا تکالیف خود را در حین استفاده ی همزمان از فیس بوک یاد بگیرند، ممکن است آن ها به مرور زمان برای حافظه بیشتر و بیشتر به عقده های پایه متکی شوند. به علاوه در صورتی که افراد به بخش های مختلفی از مغز خود برای به خاطر سپردن اطلاعات تکیه کنند، این امکان وجود دارد که این تفاوت بر میزان اطلاعاتی که آن ها می توانند به یاد آورند تاثیر بگذارد. در نهایت اسمال و ورگان (2008) نشان دادند که الگوی فعالسازی مغز افرادی که استفاده چندانی از اینترنت نمی کرده اند پس از 5 روز گشتن در اینترنت ( استفاده از اینترنت) شبیه به الگوی فعالسازی مغز استفاده کنندگان حرفه ای اینترنت می شود که این مسئله نشان دهنده ی آن است که الگوی فعالسازی مغز می تواند طی چند روز استفاده از کامپیوتر تغییر کند. تنها دو نفر از چهل و چهار شرکت کننده در این آزمایش گزارش کرده بودند که کمتر از شش ماه است که به فیس بوک پیوسته اند. بنابراین بر اساس یافته های اسمال و ورگان این امکان وجود دارد که استفاده ی گسترده از فیس بوک سبب ایجاد تغییراتی در نحوه ی پردازش و حفظ کردن اطلاعات، در شرکت کنندگانی که زیاد از فیس بوک استفاده می کردند شده باشد. با توجه به نحوه ی طراحی این تحقیق، امکان آن وجود ندارد که بگوییم کدام یک از این تفاسیر صحیح است/ با این حال نتایجی که در این تحقیق به دست آمد و تحلیل مجدد نتایج تحقیق جونز (2012) نشان می دهند که توجه توزیع شده تنها می تواند بخشی از رابطه ی میان استفاده ی زیاد از فیس بوک و نمرات پایین را تبیین کند.

 

محدودیت ها و تحقیقات آتی:

همان طور که پبش از این ذکر شد بر اساس این یافته ها نمی توان هیچ گونه نتیجه گیری علت و معلولی در مورد تاثیر استفاده از فیس بوک بر روی حافظه انجام داد. نیاز به تحقیقات بیشتری برای مشخص کردن این موضوع وجود دارد که آیا افراد با حافظه ی ضعیف تر بیشتر از فیس بوک استفاده می کنند و یا این که استفاده ی مکرر از فیس بوک سبب کاهش حافظه می شود. پس از این تحقیق ما تمایل داشتیم که افرادی که استفاده ی زیاد یا کمی از فیس بوک داشتند را با افرادی که هرگز از فیس بوک استفاده نکرده اند مقایسه کنیم. با این حال در نهایت با وجودی که استفاده نکردن از فیس بوک را حتی به افرادی که در 6 ماه گذشته از فیس بوک استفاده نکرده اند تغییر دادیم، باز هم موفق به یافتن تعداد کافی از افراد برای تحقیق نشدیم. بنابراین مجبور به تقسیم بندی افراد به دو گروه پر استفاده از فیس بوک و کم استفاده از فیس بوک شدیم. در گروه کم استفاده از فیس بوک تنها یک نفر وجود داشت که در این بازه ی زمانی از فیس بوک استفاده نمی کرد ( او گزارش کرده بود که اکانت فیس بوک خود را یک ماه قبل پاک کرده است). در صورتی که امکانش وجود داشته باشد شناسایی گروهی از افراد که هرگز از فیس بوک استفاده نکرده اند ( افرادی که هنوز به سن نوجوانی نرسیده اند) و بررسی آن ها در طول یک بازه ی زمانی برای درک این مسئله که استفاده از فیس بوک چه تاثیری بر روی آن ها می گذارد برای ما ایده آل است.

موضوع دیگری که می بایست به طرز دقیق تری مورد بررسی قرار گیرد این مسئاله است که آیا این نتایج مشخصا مربوط به استفاده از فیس بوک هستند و یا به طور کلی مربوط به استفاده از اینترنت و یا سایت های اجتماعی نظیر توییتر می شوند. در حال حاضر فیس بوک سایتی بسیار پرطرفدار است، بنابراین تحقیقات بسیاری بر آن متمرکز شده اند. با این حال شبکه های اجتماعی دیگری نظیر توییتر که اجازه ی ارتباط میان کاربران را توسط پیام های کوتاه تری می دهد، نیز ممکن است تاثیراتی مشابه آن چه که ما در این تحقیق یافته ایم بر کاربران بگذارند.

نتیجه گیری:

این تحقیق به بررسی یادآوری آزاد در کاربران کم مصرف و پرمصرف فیس بوک پرداخت. نتایج نشان داد که افرادی که استفاده ی زیادی از فیس بوک می کنند نسبت به افرادی که کمتر از فیس بوک استفاده می کنند به طرز معناداری کلمات کمتری را به خاطر آوردند. اهمیت این یافته ها از آن جهت است که زمان ارائه و یادآوری برای گروه ها یکسان بوده و به شرکت کنندگان اجازه ی هیچ گونه فعالیت انجام همزمان تکالیف در حین تکلیف داده نشد. بنابراین این نظریه که افرادی که زیاد از فیس بوک استفاده می کنند به دلیل انجام همزمان تکالیف در حین تکالیف شناختی عملکرد ضعیف تری دارند، نمی تواند این یافته ها را توجیه کند. تفاسیر ممکن شامل این موارد است: افرادی که حافظه ی ضعیف تری دارند بیشتر از فیس بوک استفاده می کنند، چرا که فیس بوک ضعف حافظه ی آن ها را جبران می کند. افرادی که مرتبا از فیس بوک استفاده می کنند، کمتر از حافظه ی خود بهره می گیرند و آن را تمرین می دهند، و در نهایت ممکن است فیس بوک نحوه ی پردازش اطلاعات در افراد را تحت تاثیر قرار داده و سبب کاهش توانایی یادآوری شود. برای روشن شدن این موضوع که کدام یک از این تفاسیر دقیق تر است.