نیما یوشیج

 

پاس ها از شب گذشته است

 

پاس ها از شب گذشته

است

میهمانان جای را کرده اند خالی. دیرگاهی است

میزبان در خانه اش تنها نشسته

در نی آجین جای خود بر ساحل متروک می سوزد اجاق او

اوست مانده. اوست خسته

 

مانده زندانی به لبهایش

بس فراوان حرف ها اما

با نوای نای خود در این شب تاریک پیوسته

چون سراغ از هیچ زندانی نمی گیرند

میزبان در خانه اش تنها نشسته