انتشارات سحر

قصد نداشتم توضیجی برای این پست قرار بدهم، چون هر توضیحی به شدت از ذهنیاتم دور بود ولی نشد...

سال ها درس خواندن در حوالی انقلاب باعث می شود، طعم تمامی کتاب فروشی ها را بچشید. از کتاب فروشی هایی که جدیدا به تقلید از شهر کتاب ملعون کتاب را در کنار اسباب بازی کودک می فروشند، تا دست دوم فروشی هایی که فروشندگانشان خود، چند کتاب به چاپ رسانده اند. با این حال سحر تنها کتاب فروشی ای است که هنوز آرامش در آن حاکم است. فروشنده اش به شما به چشم اسکناس نگاه نمی کند و برای زمان خریدتان تایمر نمی گذارد. مردی میانسال که در این کتاب فروشی کوچک به مردم پناه داد ( از ارائه توضیح معذورم ). فارغ التحصیلان قدیمی دانشگاه امیرکبیر نامش را گذاشته بودند استاد. استادی که حتی اگر برای اولین بار به انتشارات سحر رفته باشید، ممکن است کتابی را به عنوان هدیه به شما بدهد.