هنری گوستاو مولایسون ملقب به HM کارگری بود که از حمله های شدید صرع رنج می برد. این حملات به تدریج بدتر می شدند، به طوری که در بیست و هفت سالگی او دیگر قادر به کار کردن نبود. در سال 1953 جراحان اعصاب برای کنترل کردن این حمله ها بخش هایی از هر دو قطعه ی گیجگاهی را برداشتند ( که منبع حمله ها بود ). قبل از جراحی، HM را به دقت ارزبابی کردند. او حافظه ی طبیعی و هوشبهر 112 داشت. بعد از عمل جراحی که هشیاری وی برگشت، او غیر از دکتر اسکوویل که سال ها وی را می شناخت، دیگر نمی توانست کارکنان بیمارستان را بشناسد. او قادر نبود مسیر اطراف بیمارستان را به خاطر بیاورد، یا آن را یاد بگیرد. او نمی توانست رویدادهای مهمی را که چند سال قبل از جراحی اتفاق افتاده بودند به خاطر آورد، مثل مرگ عمویش، اما خاطرات اخیر، روشن و واضح به نظر می رسیدند. حافظه کوتاه مدت طبیعی به نظر می رسید و او می توانست به مکالمه ی عادی بپردازد.با این حال او نمی توانست هر گونه رویدادی را که بعد از جراحی روی داده بودند، زمانی که از توجه مستقیم او رد می شدند ( حافظه ی کوتاه مدت ) به یاد آورد. او معماهای یکسان را هر روز انجام می داد و روزنامه ها و مجله های یکسانی را بارها می خواند. هر بار که مرگ عمویش را به او خبر می دادند، بسیار متاثر می شد و به صورت یک رویداد جدید با آن برخورد می کرد. او از مرگ پدرش که چند سال قبل روی داد به طور مبهمی آگاه است. او از نظر ظاهر به طور طبیعی پا به سن گذاشته است، اما هرگاه خودش را در آیینه می بیند تعجب می کند زیرا او خود را به صورتی که در بیست و هفت سالگی بود به یاد می آورد. شگفت آن که هوش HM سالم مانده است. پس از سال ها هوشبهر او تغییری نکرده است. او تا اندازه ای فهمیده است که به کاستی حافظه مبتلاست. اگر او بتواند چیزی را در ذهن نگه دارد می تواند آن را به یاد آورد. او می تواند عددی مثل 584 را با تکرار مداوم آن به خاطر بسپارد، یا به کرات سه رقم دیگر را به آن اضافه کند. با این حال اگر برای مدت کمتر از یک دقیقه تکلیف دیگری حواس او را پرت کند، نه می تواند آن عدد را به یاد آورد و نه این واقعیت را که او چند دقیقه به تمرین آن مشغول بوده است.1

 

hm 

مورد HM منجر به درک بهتر کارکرد مغز در زمینه ی حافظه شده است. یکی از مناطق مغزی که هنگام عمل تکه برداری از مغز او آسیب دیده و خارج شده بود، هیپوکامپ است که در لوب گیجگاهی قرار دارد. هیپوکامپ بخشی از مغز است که نقشی کلیدی در تثبیت حافظه دارد. همان طور که با توجه به شواهد مشخص است، HM در هیچ کدام از حافظه های حسی، کوتاه مدت و بلند مدت دچار مشکل اساسی نیست، بلکه مشکل او تثبیت اطلاعات یا به عبارت دیگر فرستادن اطلاعات از حافظه ی کوتاه مدت به حافظه ی بلند مدت است. او می تواند اعداد را در حافظه ی کوتاه مدت خود نگه دارد و در صورت تکرار، این اعداد را فراموش نمی کند، اما اگر برای بیش از یک دقیقه آن عدد را بیان نکند، آن را فراموش خواهد کرد. بنابراین مشکل او تثبیت اطلاعات حافظه ی کوتاه مدت، در حافظه ی بلند مدت است.

 

1. آسیب شناسی روانی. روزنهان، سلیگمن. ترجمه یحیی سید محمدی